سابلیمینال موبایل - اپلیکیشن تغییر ضمیرناخوداگاه

سابلیمینال موبایل - تغییر ضمیر ناخوداگاه

تغییر و برنامه ریزی ضمیرناخوداگاه با گوشی موبایل

نفوذ به ناخوداگاه با نمایش جملات تاکیید بر روی صفحه گوشی

استفاده از تصاویر و صوت برای تقویت ذهن و تغییر ناخوداگاه

روشی مدرن و منطقی برای تغییر باورها و محدودید های ذهنی

تغییر ضمیرناخوداگاه بدونه صرف وقت

ضمیر ناخوداگاه چیست؟

شاید تا کنون تعریف دقیق و جامعی از ضمیر ناخوداگاه ارائه نشده باشد که بتوان همه ی جنبه ها و لایه های پنهان ذهن را توصیف کند به همین دلیل ما سعی داریم که چندین تعریف ختلف را که تا کنون ارائه شده است را ذکر کنیم
ضمیر ناخودآگاه و نظریه زیگموند فروید
می توان گفت که ضمیر ناخودآکاه و فروید به هم گره خورده اند! زیگموند فروید، دقیقا ایده ضمیر آگاه دربرابر ضمیر ناخودآگاه -به انگلیسی Unconscious mind- را ابداع نکرد بلکه در واقعا او مسئول به شهرت رساندن این ایده بود؛ ایده ای که یکی از کمک های اصلی به روانشناسی محسوب می شود. فروید (در سال های 1900 تا 1905) یک مدل توپوگرافیک از ذهن ارائه داد که به وسیله آن ویژگی های ساختار ذهن و عملکرد آن را توصیف کرد. فروید برای توصیف سه سطح ذهن، از مثال توده یخ شناور استفاده کرد.
ضمیر خودآگاه و ناخودآگاه چیست؟
فروید (در سال 1915) ضمیر خودآگاه را این گونه توصیف کرد: ضمیر خودآگاه از همه پروسه های ذهنی ای تشکیل شده که ما از آنها آگاهیم و در مثال توده یخ، ضمیر خودآگاه، همان نوک توده است. به عنوان مثال، همین الان ممکن است احساس تشنگی کنید و تصمیم بگیرید نوشیدنی ای بنوشید. ضمیر نیمه هشیار (نیمه خودآگاه)، افکار و احساساتی را در برمی گیرد که یک فرد در حال حاضر از آنها آگاه نیست ولی (این افکار و احساسات) می توانند به راحتی به بخش خودآگاه آورده شوند (سال 1924). این قسمت از ذهن، درست زیر سطح خودآگاه و قبل از ضمیر ناخودآگاه قرار دارد. ضمیر نیمه هشیار، مانند یک اتاق انتظار فکری است که افکارِ ما تا زمانی که بتوانند نظر بخش آگاه را به خود جلب کنند، در آنجا باقی می مانند. این (ضمیر نبمه هشیار) همان چیزیست که ما در استفاده روزمره ی خود، به عنوان حافظه می شناسیم. به عنوان مثال، در حال حاضر شما به شماره تلفن همراه خود فکر نمی کنید، ولی همین الان که به این نکته اشاره شد، شما می توانید به آسانی شمازه خود را به خاطر بیاورید. تجربیات ملایم احساسی ممکن است در (سطح) نیمه هشیار باشند ولی بعضی وقت ها احساسات منفی قویِ مربوط به جراحت، شوک و… سرکوب می شوند و بنابراین در این سطح قابل دسترس نیستند.
تعریف ضمیر ناخودآگاه
در نهایت، ضمیر ناخودآگاه، پروسه های فکری ای را در برمی گیرد که اگر چه برای سطح خودآگاه قابل دسترسی نیستند ولی بر روی قضاوت ها، احساسات و رفتار اثرگذارند (ویلسون، 2002) براساس (نظریات) فروید (1915)، ضمیر ناخودآگاه انسان منبع ابتدایی رفتار اوست. مانند یک توده یخ شناور، مهمترین بخش ذهن، قسمتی است که شما نمی توانید آن را ببینید. احساسات، انگیزه ها و تصمیمات ما، واقعا و به طور قدرتمندی متاثر از تجربیات گذشته و دخیره شده در ضمیر ناخودآگاه هستند. فروید این سه سیستم را برای ساختار خود از شخصیت یا روان به کار برد: نهاد، من و فرامن. در اینجا، من به عنوان (بخش) کاملا ناخودآگاه در نظر گرفته می شود در حالیکه من و فرامن، ابعاد خودآگاه و نیمه خودآگاه نیز دارند.
ضمیر ناخودآگاه چیست؟
در حالیکه کاملا از آنچه که در ضمیر خودآگاهمان اتفاق می افتد، باخبریم اما درباره اینکه چه اطلاعاتی در ضمیر ناخودآگاه ذخیره می شود، ایده ای نداریم. ضمیر ناخودآگاه، تمام انواع موارد قابل توجه، مضطرب کننده و شوک کننده ای را در بر می گیرد که نیاز داریم دور از هوشیاری نگه داریم؛ زیرا پذیرش کامل این موارد، به شدت ترسناک و تهدید کننده است. ضمیر ناخودآگاه به عنوان یک منبع عمل می کند؛ یک مخزن از آرزوهای قدیمی و خواسته هایی که ناحیه نیمه هشیار بر روی آنها اثر گذاشته و آنها را سرکوب کرده است. به عنوان مثال، فروید (1915) متوجه شد که پذیرفتن بعضی از اتفاقات و آرزوها، بیشتر وقت ها برای بیمارانش دردناک و همچنین ترسناک است. او معتقد بود چنین اطلاعاتی در ضمیر ناخودآگاه زندانی می شوند و چنین چیزی از طریق فرآیند سرکوب اتفاق می افتد. ضمیرناخودآگاه، غرایز بیولوژیکی ما (غریزه زندگی؛ اروس و غریزه مرگ؛ تاناتوس) برای نیازهای اولیه ی سکس و خشم را در بر می گیرد. فروید بحث کرد که نیازهای اولیه ما غالب اوقات به هوشیاری نمی رسند برای آنکه برای خودِ آگاه و منطقی ما غیرقابل قبولند. مردم طیفی از مکانیسمهای دفاعی (مانند سرکوب) را گسترش داده اند تا از دانستن اینکه انگیزه ها و احساسات ناخودآگاهشان چه هستند، اجتناب کنند. فروید (1915) بر اهمیت ضمیر ناخودآگاه تاکید کرد و یک نظریه اولیه از تئوری فرویدی این است که ضمیر ناخودآگاه بیشتر از آنچه مردم تصور می کنند، کنترل رفتار را به دست دارد. در واقع، هدف تحلیل روانی این است که استفاده از چنین مکانیسمهای دفاعی را برملا کند و بنابراین ناخودآگاه را خودآگاه کند. فروید معتقد بود که اثرات ناخودآگاه ها، خودشان را به روشهای متنوعی برملا می سازند؛ در آرزوها، و در اشتباهات لپی که امروزه به عنوان لغزش فرویدی شناخته می شود. فروید (1920) مثالی از این اشتباه لپی ارائه داد آن هم زمانی که عضو بریتانیایی پارلمان به همکارش با این عبارت اشاره کرد: فرد قابل ستایشی از جهنم (Hell به جای مجلس نمایندگان Hull) که او را عصبانی کرده است. ارزیابی انتقادی در ابتدا، روانشناسی در مورد ایده فرآیندهای فکری که در سطح ناخودآگاه عمل می کنند، تردید داشت. برای روانشناسان دیگر که مصمم بودند تا در رویکرد خود علمی باشند (مانند رفتارگرایان)، مفهوم ضمیر ناخودآگاه منبعی از ناامیدی از کار درآمد زیرا توصیف عینی آن غیر ممکن است و در نتیجه به شدت سخت است که به صورت عینی آن را تست کرد یا اندازه گرفت. ولی، شکاف بین روانشناسی و تحیل روانی کمتر شده است و ایده ناخودآگاه، تمرکز فعلی و مهم (علم) روانشناسی است. به عنوان مثال، روانشناسی شناختی فرآیندهای ناخودآگاهی مانند حافظه روندی (تالوینگ، 1972)، پردازش اتوماتیک (Bargh & Chartrand, 1999; Stroop, 1935) را تشریح کرده و روانشناسی اجتماعی، اهمیت پردازش ضمنی (Greenwald & Banaji, 1995) را نشان داده است. این یافته های تجربی، نقش پردازشهای ناخودآگاه در رفتار انسان را نشان داده اند. با این حال، تحقیق تجربی در روانشناسی، محدودیتهای تئوری ضمیر ناخودآگاه فروید را فاش کرده است و ایده مدرن “ناخودآگاه انطباقی” (ویلسون، 2004) مانند نوع روانکاوی آن نیست. در واقع، فروید (1915) اهمیت ناخودآگاه را دست کم گرفته است و در مثال توده یخ شناور، بخش خیلی بزرگتری از ذهن، زیر آب است. ذهن بوسیله ارتباط دادن میزان قابل توجهی از پردازشهای پیچیده و سطح بالا به ناخودآگاه، به صورت کارآمدتری عمل می کند. از دست ندهید : اصول بیست گانه متقاعد سازی افراد - قسمت اول در حالیکه فروید (1915) ناخودآگاه را به عنوان یک ماهیت تنها مشاهده کرد، در حال حاضر، روانشناسی، ذهن را مجموعه ای طرح می داند که در گذر زمان به آرامی گسترش یافته اند و خارج از آگاهی و هوشیاری عمل می کنند. به عنوان مثال، دستور جهانی (چامسکی، 1972) یک پردازشگر ناخودآگاه زبانی است که به ما اجازه می دهد تصمیم بگیریم آیا یک جمله به صورت درستی شکل گرفته است یا خیر. جدا از این طرح، توانایی ما برای تشخیص سریع و کارآمد چهره هاست و نشان می دهد که طرحهای ناخودآگاه تا چه اندازه می توانند مستقل عمل کنند. در پایان، اگر چه فروید اعتقادداشت که نیازهای اولیه، ناخودآگاه باقی می مانند تا انسانها را از تجربه کردن اضطراب دور نگه دارند، ولی ایده مدرن ناخودآگاه انطباقی، آن پردازش اطلاعاتی است که به جای سرکوبی، به دلیل کارآمدی خارج از خودآگاه قرار می گیرد (ویلسون، 2004)
چگونه ضمیر ناخودآگاه را برنامه ریزی کنیم؟ راه های نفوذ به ضمیر ناخودآگاه؛
برای برنامه ریزی ضمیر ناخودآگاه نیاز نیست کار پیچیده ای انجام دهید. درست مانند عضلات بدن که برای تقویت به تمرین و تکرار نیاز دارند، برنامه ریزی ضمیر ناخودآکاه هم نیاز به تکرار و تمرین دارد تکرار و تمرین مادر همه مهارت ها هستند. در این قسمت یاهم یاد خواهیم گرفت که چطور از برترین دارایی که خداوند به ما داده -ضمیر ناخودآگاه- استفاده کنیم! فقط لطفا قبل از شروعع به چند قانون در این مورد توجه کنید:
اول دقیقا بدانید که چه می خواهید!
اگر ندانید که چه می خواهید آن چیزی را خواهید گرفت که نمی خواهید. چرا که بیشتر ما دقیقا می دانیم که چه چیزی را نمی خواهیم و برای ضمیر ناخودآگاه تفاوتی ندارد! تنها چیزی که مهم است، آن است که روی چه موضوعی تمرکز می کنیم. باید دقیقا تصمیم بگیرید که می خواهید چه چیزی را در ندگی خود بهبود ببخشید؟ باید بدانید که دقیقا چه می خواهید البته لازم نیست خیلی خیلی هم دقیق بدانید، ولی باید برای خودتان روشن باشد که چه می خواهید .همچنین باید برای خودتان دستیابی به آن هدف باور پذیر باشد و اهداف بزرگ غیر قابل دسترس برای خود قرار ندهید. لطفا روی یک برگه کاغذ یاد داشت کنید که چه می خواهید؟ نوشتن کمک می کند تا برای خودتان روشن شود که آیا واقعا می دانید چه می خواهید یا خیر. در نهایت باید روی آن موضوع تمرکز کنید و فقط و فقط و فقط روی همان موضوع تمرکز کنید. تمرکز مهم ترین قدرتی است که به انسان داده شده. تمرکز روی موضوعات مختلف و متفاوت ضمیر ناخودآگاه تان را گیج خواهد کرد و شما را در چرخه شکست قرار خواهد داد. داشت هدف های مختلف خیلی عالی است، اما شما باید در یک لحظه فقط روی یک موضوع تمرکز کنید. البته بعضی از هدف ها هم نیازی به برنامه ریزی ضمیر ناخودآگاه ندارند و می توانید همزمان با آن ها اهداف دیگرتان را هم جلو ببرید. مثلا گرفتن گواهینامه رانندگی نیازی به این کار ندارد اما اگر چند هدف دارید که برنامه ریزی ضمیر ناخودآگاه را نیاز دارند، آنی را انتخاب کنید که در اولویت بالاتری است و روی همان تمرکز کنید. الگوهای موجود در ضمیر ناخودآگاه تان که جلوی شما را گرفته پیدا کنید! بعد از انتخاب هدف اصلی باید الگوهایی را پیدا کنید که مانع رسیدن شما به این هدف می شود. برای مثال دختر خانومی که دنبال شریک زندگی خودش می گردد، باید صادقانه با خودش صحبت کند و از خودش سوال کند که چه چیزی باعث می شود تا نتواند مرد مورد علاقه اش را پیدا کند؟ شاید اخلاق خاصی دارد که افراد احتمالی (آقایان) را از خودش می راند. باید از خودش سوال کند که چه چیزی در درون ناخودآگاه من مانع ملاقات با خواسته ام می شود؟ شاید گاهی اوقات نتوانید پاسخ درست را به تنهایی پیدا کنید پیشنهاد می کنم در این مواقع به روانشناس یا یکی از دوستان نزدیکتان مراجعه کنید و از او بخواهید تا کمکتان کند. باید دلیلی که به صورت ناخودآگاه مانع از رسیدن به خواسته اتان می شود آشکار شود. اجازه بدهید مثال واضح تری بزنم مردی تلاش می کند تا پول بیشتری در بیاورد، اما نمی تواند و هرچه تلاش می کند این اتفاق نمی افتد و این چرخه شکست خوردن او مدت هاست که تکرار می شود. او تلاش می کند تا با ضمیر ناخودآگاهش ارتباط برقرار کرده و دلیل یا دلایل این اتفاق را پیدا کند. این ارتباط می تواند باورهای محدود کننده مانند اینکه: پولدار شدن باعث می شود تا زمان کمتری برای خانواده ام داشته باشم باشد و یا اشکالات رفتاری مانند عدم استمرار و پیگری در کارها، زود دست کشیدن از تلاش و شروع کردن مجدد پروژه های جدید را آشکار و شفاف کند. او باید دلیل یا دلایل را پیدا کرده و بر اساس آن با ضمیر ناخودآگاهش ارتباط برقرار کند.
برنامه ریزی و آموزش رابطه با ضمیر ناخودآگاه قبل از خواب
این تکنیک ها را باید درست زمانی که می خواهید به خواب بروید و یا بلافاصله بعد از بیداری از خواب انجام دهید. حدود 15 دقیقه قبل از خوابیدن بدن و ذهن شروع به آرام شدن می کنند عضلات آزاد می شوند و تنفس ساده تر می شود ضربان قلب شروع به پایین آمدن کرده و کل بدن وارد یک حالت کاملا ریلکس می شود. درست در این نقطه ذهن امواج آلفا تولید می کند. در این لحظات طلایی دروزاه ضمیر ناخودآگاه باز می شود تا پیام ها را دریافت کند
راه های انتقال پیام به ضمیر ناخودآگاه
در ادامه 4 راه قدرتمند برای ارتباط با ضمیر ناخودآگاه و ایجاد باورهای جدید و مثبت بیان خواهند شد. با صحبت مستیم با ضمیر ناخودآگاهتان شما به هدف هایتان خواهید رسید، احساسات فوق العاده ناب و شیرینی را تجربه خواهید کرد، به لحاظ احساسی به تعادل خواهید رسید و آرامش بیشتری خواهید داشت، آن هم به سادگی! از همین امروز شروع کنید و شروع به کسب نتایج خارق العاده کنید. از متافور استفاده کنید تا ضمیر ناخودآگاهتان را برنامه ریزی کنید اثبات شده که متافور ها فوق العاده قوی هستند. متافور ها تاثیر فوق العاده ای روی ضمیر ناخودآگاه دارند و بسیاری از کتاب ها، فیلم ها، آگهی های بازرگانی و بازی ها از متافور برای انتقال پیام های خود استفاده می کنند(در ادامه متافور شرح داده شده است)

استفاده از ضمیر ناخودآگاه به کمک متافور

گام اول: از موسیقی استفاده کنید.
موسیقی آرام، دلپذیر و آرام بخش به ذهن برای ریلکس شدن کمک می کند. یک موسیقی ثابت باید به طور مداوم و هرشب شنیده شود. و باید شما را آرام کند. از موسیقی که شما را بیدار و هوشیار نگه می دارد اجتناب کنید
گام دوم: دانه ها را بکارید
بعد از اینکه به آرامش عمیقی رسیدید وقت آن است تا با ضمیر ناخودآگاه خود ارتباط برقرار کنید. شروع کنید به کاشتن پیام های مثبتی که شما را به سوی پیشرفت و موفیت می برند. در ابتدا ممکن است خیلی راحت نباشید و یا احساس راحتی نکنید، ادامه دهید این کار به زمان و تمرین نیاز دارد به یاد داشته باشید که ضمیر ناخودآگاه بین تجسم واضح و واقعیت تفاوتی قرار نمی دهد. وقتی امواج آلفا دریچه های ضمیر ناخودآگاه را برای تلقینات باز می کنند. متافورهای قوی کارشان را انجام خواهند داد. بعضی از افراد تمایل دارند که خیلی منطقی باشند و به همین دلیل تصاویر دارای متافور برای آن ها به خوبی کار نمی کند. چطور بفهمم که این روش برنامه ریزی ضمیر ناخودآگاه برای من مناسب است؟
اگر در طول روز رویا پردازی و فکر و خیال می کنید
اگر در مکالماتتان از تشبیهات و داستان استفاده می کنید
اگر به هنر علاقه دارید
این روش برای شما کار خواهد کرد
روش دوم: نتیجه نهایی
در این روش ابتدا نیاز دارید تا وارد یک فضای آرام و ریلکس شوید. تنفس راه بسیار ساده ای برای این کار است. همه می توانند تنفس انجام دهند اما عده کمی می دانندکه چگونه این کار را به درستی انجام دهند. تنها چیزی که لازم است خودآگاهی است. چگونه می توانم به درستی و به آرامی شروع به نفس کشیدن صحیح کنم؟ از راه بینی نفس عمیی بکشید و برای مدت 3 ثانیه نگه دارید اجازه بدهید تا نفس به اعماق وجودتان برود و از ریه ها گشته به معده تان برسد. اگر به درستی این کار را انجام دهید، خواهید دید که معده تان افزایش حجم خواهد داشت. معده تان را احساس کنید که از اکسیژن پر شده است. هوا را در معده تان احساس کنید و سپس احساس کنید که به سمت بالاتر و به سمت ریه هایتان می آید و سپس مدت 5 ثانیه از راه دهانتان این هوا را خارج کنید. این مراجل را تکرار کنید. کاملا احساس آرامش و راحتی داشته باشید. اگر تمرین کنید، با 3 بار انجام این مراحل به آرامش می رسید و اگر نه ممکن است کمی بیشتر طول بکشد. اصلا مهم نیست که چقدر طول می کشد تا به این آرامش برسید، تنفس صحیح برای سلامتی فوق العاده مهم است همچنین درمان کننده طبیعی استرس نیز می باشد.
کنترل ضمیر ناخودآگاه ،کنترل زندگی!
چگونه ضمیر ناخودآگاه را فعال کنیم؟ یادآوری یک خاطره خوب احساس فوق العاده خوبی به شما می دهد و دروازه های ضمیر ناخودآگاهتان را باز می کند. به خاطر داشته باشید که احساس، دروازه ضمیر ناخودآگاه است.
بیشتر مردم شب ها در حالی که به خاطرات بدِ زندگی و یا کسانی که در طول روز ناراحتشان کرده اند فکر می کنند. به جای این میتوانید از این فرصت طلایی استفاده کنید و ضمیر ناخودآگاه خود را برای به دست آوردن خواسته ها و هدف های خود برنامه ریزی کنید. اگر در این ساعات در افکار منفی غرق شوید و یا روی چیزهای ناخوشایند تمرکز کنید، توقع نداشته باشید که زندگی تان تفاوت مثبتی کند.این زمان طلایی را با فکر کردن به چیزهای منفی هدر ندهید. این بهترین زمان برای برای بهبود بخشیدن به اوضاع زندگی است. تصور کنید که هرشب ضمیر ناخودآگاهتان را با افکار و خاطرات مثبت گذشته برنامه ریزی کنید، مطمئنا اتفاقات خارق العاده ای برایتان خواهند افتاد.
نکاتی برای بهینه کردن فرآیند برنامه ریزی ضمیر ناخودآگاه
برای مدت 4 هفته فقط روی یک عبارت تاکیدی تمرکز کنید. تحقیقات نشان داده که از 4 هفته تا 90 روز برای ساخته شدن یک مسیر عصبی جدید در انسان زمان لام است. این کار را هرشب و یا بلافاصله بعد از اینکه از خواب بیدار شدید، بدون وقفه و بدون بهانه قبل از خوابیدن انجام دهید. سعی کنید هرشب سر زمان مشخصی به خواب بروید تا بتوانید مثلا ساعت 9 این تمرینات را انجام دهید. در روز 5 تا 10 دقیقه دیگر نیز این تمرینات را انجام دهید. اگر فکر می کنید زمان کافی برای انجام این کار ندارید از انجام دادن کارهای غیر ضروری مانند دیدن تلویزیون دست بکشید، قطعا تغییر دادن سرنوشتتان و ایجاد برنامه ریزی جدید برای ضمیر ناخودآگاه تان از تمام برنامه های تلوییونی مهم تر است.

متافورم چیست؟

استعاره متافور
متافورها راههای قدرتمند ارتباط با ناخودآگاه اشخاص می باشند. در واقع متافورها یک ارتباط غیر مستقیم ایجاد می کنند که این پل و ارتباط بوسیله داستان ها، ضرب المثل ها، تمثیل، تشبیه و یا کنایه بوجود می آید. میلتون اریکسون از این تکنیک برای همگام شدن با تجربیات اشخاص استفاده می کرد ، که با درگیرشدن ضمیرخود آگاه، منابع ضمیرناخودآگاه بیشتر در دسترس قرار می گیرد ومی توان از آن برای پیدا کردن راه حل ها، پی بردن به مفهوم اصلی پیام و … استفاده کرد. استفاده از داستان و استعاره روشی بسیارمفید است که با ذهن ناخودآگاه شنونده ارتباط ایجاد می کند و نحوه تفکر و نگرش مخاطب را تحت تاثیر قرار می دهد تا بر اساس تجربیات و نقشه ذهنی خود طوری مطالب را تجزیه و تحلیل و تفسیر کند که بیشترین تاثیر گذاری را داشته باشد. رهبران، سخنرانان، آموزش دهندگان با آگاهی وتوجه به قدرت متافورها و تاثیر آن روی احساس و منطق و ایجاد تغییرات اساسی در ضمیر ناخودآگاه آن را بکار می گیرند و همچنین خود ما شاید بدون اینکه آگاه باشیم، از استعاره ها زیادی استفاده می نمائیم. متافور از کلمه متا به معنی بالا می آید و همچنین به معنی معنا دادن و انتقال دادن می باشد. ما وقتی از متافور استفاده می کنیم باعث می شویم که شنونده به حالت متا برود به این معنی که باعث دسترسی به آگاهی هایی می شویم که این آگاهی ها در مخزن اطلاعاتی ضمیر ناخودآگاه شخص دست به انتخاب بهترین ها میزنند و در نهایت این انتخاب ها منجر به تغییر می شود. متافور استعاره استعاره ها می توانند با صرفه جویی در استفاده از تعداد زیادی کلمات منجر به نتیجه کارآمدتر در یک رابطه شود. استعاره ها در دو نوع ساده (سطحی) و پیچیده (عمقی) تقسیم بندی می شوند. استعاره های ساده معمولا مقایسه ای می باشند و بیشتر کلیشه ای هستند مثل: به سفیدی کاغذ یا به زیبایی تصویر اما استعاره پیچیده داستانهایی با معانی مختلف (داستان ها، تمثیل ها، قیاس ها)می باشند. یک داستان می تواند به راحتی ضمیر خودآگاه را منحرف کند و افکار را در حالت غوطه وری در زمان قرار دهد. داستان ها به سادگی از مطرح شدن یک انتقاد یا استدلال بی موقع جلوگیری می کنند. استعارات، چه ساده و چه پیچیده، می توانند در ارتباطات روزمره، بدون اینکه موجب ناراحتی یا اعتراض شنونده شوند، مفهوم را به وی منتقل کنند. (مثال: مغز او مانند یک اسفنج است که همه جزئیات را جذب می کند) استعاره ها همچنین می توانند خلاقیت افراد را در سطح خارق العاده ای تحریک کنند و به آنها در زمینه حل مشکلات به ظاهر غیر قابل حل کمک کند. متافور نیمکره احساسی (نیمکره راست) را تحریک می کند و برخلاف الگوهای زبانی تخیل را بر می انگیزد. تشبیه به ما کمک می کند تا بین نقشه های ذهنی خود و دیگران، یک پل ارتباطی برقرارمی کنیم. متافور استعاره وقتی از کلماتی با بار احساسی استفاده می کنیم ، شانس بیشتری برای رسیدن به درک مشترک داریم. ضمیر ناهوشیار مسئله حال حاضر را به هر چیزی که در مخزن اطلاعات گسترده خود دارد ربط می دهد و برای آن معنی خاصی پیدا می کند. استعاره چه در ادبیات و چه در بسیاری از زمینه های دیگر اهمیت زیادی دارد و آموزش دهندگان و اساتید فن برای برقراری ارتباط از حکایات ساده با هدف تاثیرگذاری، الهام بخشیدن، و انگیزه دادن استفاده کرده اند. متافور استعاره استعاره، ابزاری برای ایجاد یک رابطه بهتر، فراگیری، ایجاد تغییرات و نیز سرگرمی می باشد. عبارت “روزی روزگاری” ، بیشتر افراد را به حالت خلسه فرو می برد و ناهوشیار را طوری فعال می کند که ذهن هوشیار، هرگز قادر به انجام دادن آن نیست. یکی بود، یکی نبود… مطالبی که بعد از این شروع می آیند، لزوما مناسب دنیای واقعی نیستند، اما دنیای درون ما این اطلاعات را پردازش می کند. قصه ها سرگرم کننده هستند، اطلاعات را مخابره می کنند، از حقایق حرف می زنند، به امکانات و احتمالها اشاره دارند. م
فواید استعاره
باعث می شود شنونده به منابع ذهنی خود دسترسی بیشتری داشته باشد
کاهش مقاوت به تغییر یا پذیرش ایده های جدید
ایجاد ارتباط موثر
سرگرم کننده
شکستن حالتهای منفی
توضیح خیلی سریع و راحت نکات پیچیده
شور و هیجان بخشیدن به سخنرانی
به یاد ماندنی کردن مطالب ارائه شده
گاهی برقرای رابطه با یک چیز، به طور مستقیم موجب آزردگی خاطر یا دستپاچگی می شود و یا ممکن است فورا اعتراض کسی را برانگیزد. انتخاب استعاره مناسب می تواند به سادگی پیام درست را از لابلای داستان استخراج کند. استعاره باعث می شود فرد به راحتی خودش را از موضوع کنار بکشد و در نتیجه منجر به بحث و مشاجره یا ترغیب کسی نمی شود، بنابراین بر مقاومت فرد غلبه می کند و باعث مخالفت و اعتراض نمی شود. استعاره ها به یک رابطه حیات می بخشد واکثرا از همه حواس پنجگانه استفاده می شود و معمولا چهارچوب های ذهنی را می شکند و ایجاد تغییر می کند. هنر استفاده از استعاره این است که متناسب با موضوع و شرایط بتوان آن را طوری عنوان کرد که نه چندان واضح و آشکار باشد و نه چندان پیچیده که نتوان با آن ارتباط برقرار کرد. برای خلق یک داستان مفید، قبل از هر چیز باید شرایط موجود ،شخص و حالت او را در نظر بگیرید. داستان سفر از وضع موجود به وضع مطلوب است.